چند تکنیک تغییر باور که زندگی تان را دگرگون میکنند!
در بسیاری از مقالات، سمینارها و گفتگوهای انگیزشی به اهمیت باورها تاکید میشود اما چرا تغییر باور اهمیت دارد و چه تاثیری در میزان رضایت شما از زندگی خواهدداشت؟
آیا این جملات برای شما آشنا به نظر نمی رسند:
- من آنقدر باهوش نیستم که مانند اطرافیانم موفق باشم!
- سن من بالا رفته و دیگر قادر نیستم از نو شروع کنم!
- من خیلی جوان هستم و برایم ممکن نیست که این کار را انجام دهم!
- مردم من را دوست ندارند چون من چاق هستم!
- من هرگز ترفیع نمی گیرم، چون خیلی خنگ هستم!
- برای همه به جز من فرصت های بزرگی پیش می آید!
تمامی اینها، جملات بیهودهای هستند که در سر شما میچرخند و شما را از بهتر ساختن زندگی باز میدارند. ذهن شما این شواهد را جمع کرده است و چون بارها و بارها این داستان ها را در زندگی خود دیده اید، تبدیل به باورهای غیر قابل انکار می شوند. در این مقاله می خواهیم بررسی کنیم که چگونه می شود اینگونه باورها را تغییر داد.
چرا تغییر باور اهمیت دارد؟
اولین قدم در تکنیک تغییر باورها، این است که شما بدانید اینها فقط باورهایی محدود کننده هستند. اینها به هیچ وجه “حقیقت” نیستند.
باورها شبیه لنزهای رنگی هستند
“اگر فکر می کنید می توانید یا فکر می کنید نمی توانید، شما درست می گویید.” هنری فورد
خنده دار است که چگونه حقایق با گذشت زمان و با افزایش شواهدی علیه آنها، تغییر کردند. به یاد دارید وقتی دانشمندی را به خاطر اعتقاد به گرد بودن جهان سوزاندند؟ چون در آن موقع حقیقت این بود که دنیا مسطح است.
یا زمانی که پزشکان معتقد بودند که رژیم های کم چرب و کربوهیدرات بالا به نوعی به شما کمک می کند تا سالم تر باشید، در حالی که این امر منجر به بزرگترین اپیدمی دیابت و بیماری های قلبی در تاریخ شده است؟
هر آنچه شما باور دارید که درست است، فقط به این صورت به نظر می رسد. زیرا ضمیر ناخودآگاه شما از راه خود برای یافتن شواهدی برای حمایت از این باورهای ریشهدار جستجو میکند. در عین حال، به طور فعال از هرگونه شواهد خلاف آن اجتناب میکند یا سعی میکند آن را رد کند.
باورهای شما لنزهای رنگی هستند که از طریق آنها جهان را میبینید. شما همه چیز را در اطراف خود از طریق آن لنزها تفسیر میکنید.
اگر کسی به شما بگوید که زیبا هستید، می توانید موافقت کنید (اگر خود را زیبا بدانید) یا فکر کنید که با شما شوخی می کنند (اگر خود را زشت بدانید).
اما اگر به شما بگویم پوست شما بنفش است، به احتمال زیاد فکر می کنید که من دیوانه هستم، زیرا می دانید که پوست شما بنفش نیست.
حتما بخوانید: کتاب باور کنید تا ببیند
باور و اعتقادات شما در چه زمینه هایی از زندگی شما را عقب می اندازد؟
از نظر مالی: من هرگز پیشرفت نمی کنم. پول روی پول می آید. من هرگز از دست بدهی رها نمی شوم، چون پولدار نیستم.
روابط: من دوست داشتنی نیستم. من زشتم. نمی توانم رابطه ای را حفظ کنم. من آدمی نیستم که قادر است متعهد باشد. من نمی توانم فردی را پیدا کنم و با هم کامل شویم. اکثر ازدواج ها به طلاق ختم می شود، پس چرا ازدواج کنیم؟
از نظر جسمی: رژیم ها بر من تاثیری ندارند. خدا خواست که من چاق باشم. بدن من برای این همه تمرین ساخته نشده است. سالم غذا خوردن، کار سختی است.
از نظر احساسی: من فقط پرخاشگر هستم. من دمدمی مزاج هستم. احساس امنیت ندارم که بخواهم احساسات خود را نشان دهم. سالم ترین راه برای مقابله با احساسات این است که به محض بروزشان، همه را سرکوب کنید و دور بریزید. من احساسات ندارم.
از نظر ذهنی: من آنقدر باهوش نیستم که پیشرفت کنم. فقط افراد باهوش این قابلیت را دارند که کارهای بزرگ انجام دهند. اگر خیلی باهوش هستید، مردم شما را دوست ندارند. تنها راه برای کسب دانش بیشتر رفتن به مدرسه و دانشگاه است.
چرا تغییر باور تا این اندازه دشوار است؟
پایبندی به باورهای محدودکننده چه سودی برای شما داشته؟ اینکه نقش قربانی را بازی کنید و بگویید، “همین است دیگر” راحت تر است. آیا احساس می کنید که اگر سر خود را از برف در بیاورید و سعی کنید تغییر کنید، سرتان را جدا می کنند؟
ضمیر ناخودآگاه شما حاکم اصلی جهان شماست. ممکن است فکر کنید ذهن منطقی و خودآگاهی دارید (و این ممکن است درست باشد)، اما این ناخودآگاه شماست که زندگی شما را اداره میکند.
به این فکر کنید که تغییر عادت ریشهدار یا روند فکر به ظاهر دائمی چقدر سخت است. ذهن آگاه شما ممکن است درباره ایجاد تغییرات فکر کند، اما ناخودآگاه شما، جایی که عادتها در آنجا میماند، شما را به همان روال میکشاند.
ناامید نباشید.
حتما بخوانید: 6 نکته در مورد تقویت باور موفقیت
جدیدترین تکنیک های تغییر باور
شما می توانید باورهای خود را تغییر دهید و وقتی اعتقادات خود را تغییر دادید، افکار شما تغییر می یابد و باعث تغییر رفتار شما می شود. اقدامات مختلف منجر به نتایج متفاوتی می شود.تغییر باورها منجر به تغییر زندگی می شود.
تشخیص دقیق مهمترینها برای تغییر باور
حوزه ای از زندگی خود را که قصد تغییر در آن دارید را انتخاب کنید. کدام حوزه بیشترین تأثیر را بر زندگی شما می گذارند؟
تمام اعتقادات خود مربوط به آن حوزه را بنویسید. به دوران کودکی خود و آنچه در دوران کودکی از والدین، دوستان، معلمان و دیگران برگردید که در سال های رشد شما تأثیر داشته اند. چه چیزهایی را بارها مشاهده کرده اید و شنیده اید؟
باور مخرب و اهمیت تغییر آن را به خوبی مشخص کنید
تصمیم بگیرید که قصد تغییر کدام باور اصلی را دارید. فقط یک مورد را انتخاب کنید. از بین همه باورهایی که در مرحله قبل نوشتید، اگر آن را به باور مثبتتری تغییر دهید، کدام یک بیشترین تأثیر را در زندگی شما خواهد داشت؟
بنویسید که چرا تغییر باور خاصی برای شما بسیار مهم است. تا زمانی که دلیل تغییر شما قوی تر از دلیل ثابت ماندن شما نباشد، بی فایده است که خود را فریب دهید و فکر کنید می توانید چنین باورهای قوی را تغییر دهید. چطور در گذشته به شما آسیب رسانده است و در صورت ایجاد تغییر در آینده چه امکاناتی برای شما به همراه دارد؟ بدون “چرا” که برای شما اهمیت زیادی دارد، هر تغییری کوتاه مدت است.
قبول کنید که این باور را در درون خود دارید
تسلیم باور شوید. بپذیرید و اعتراف کنید که فلان باور را دارید و در برابر آن مقاومت نکنید. وانمود کنید که دوستی این اعتقاد را دارد و شما نمی توانید باور کنید که او می تواند آنقدر خنگ باشد که این را باور کند. همه شواهد مخالف را به آنها نشان دهید. به آنها نشان دهید که این باور چقدر مضر است. هر زمان که آنها از اعتقاد خود دفاع کردند، دلایل بیشتری برای غلط بودن آن باور بیاورید.
باورهای جدیدی بسازید
باوری جدید، مثبت و قوی تر بسازید. به احتمال زیاد، باور جدید، برخلاف باوری است که سعی در تغییر آن دارید.
وقتی باور قدیمی خود را به باور جدید تغییر دادید ، زندگی خود را با جزئیات تجسم کنید. اکنون چه چیزی برای شما امکان پذیر است؟ حالا که دیوارهای قدیمی را برداشته اید ، کجا می روید و خودتان را در حال انجام چه کاری می بینید؟ اکنون چه احساسی دارید که در حال گذراندن زندگی ای هستید که قبلاً غیرممکن تصور می کردید؟
برای تغییر باور تمرین کنید
هر روز، وقتی از خواب بیدار می شوید، وقتی به خواب می روید و تا جایی که ممکن است در طول روز، باور جدید خود را ترجیحاً با صدای بلند تکرار کنید و احساساتی را که در مرحله 7 تجربه کرده اید را لمس کنید. احساس کردن این احساسات جدید بر پایه ای منظم، یکی از مهمترین جنبه های این روند تغییر است.
هر روز، در پایان روز، یک الی سه مورد بزرگ یا کوچک را بنویسید. و روز بعد برای رد کردن باور قدیمی و تقویت باور جدید و نزدیک شدن شما به زندگی ای که در مرحله 7 تصور می کنید، آن ها را انجام بدهید.روز بعد، هرچه زودتر مواردی که شب قبل نوشتید را انجام دهید.
عملگرا باشید
عمل فوق العاده قدرتمند است. ایده ها، افکار و باورها می توانند در سر شما شناور شوند و بهشت یا جهنم بسازند. هیچ چیز بیشتر از اقدام، قدرت شما را بالا نمی برد. شما برای اثبات باورتان به خود و جهان و ایجاد فضای ارتعاشی اقدام میکنید.
شرایط را برای رسیدن به باورهای خود محیا کنید
برای بالا بردن انگیزه خود با افراد مفید، مثبت و موفق در حوزه مورد نظر خود ارتباط برقرار کنید. فیلم های انگیزشی ببینید و مهارت های جدیدی را در این باره پیدا کنید. در دوره های مرتبط با هدف و خواسته خود ثبت نام کنید و مطالب جدید بیاموزید.
حتما بخوانید: کتاب جادوی باور
کلام آخر
وقتی ضمیر هوشیار و ناخودآگاه در یک راستا قرار می گیرند، زندگی کاملا خوب پیش می رود. اگر بین آنچه ما آگاهانه می خواهیم و آنچه ناخودآگاه باور داریم، اختلافی وجود داشته باشد، نزاع و سرخوردگی پیش می آید.
همه نبردها در خود ماست، گرچه ما فکر می کنیم که این افراد، مکانها و مسائل هستند که شرایط را برای ما خلق می کنند. بنابراین، مهم است که آگاهانه به ذهن ناخودآگاه خود راهنماییهایی را ارائه دهیم که با خواسته های ما منطبق است.
باورهای قبلی و منفی را مشخص کنید و نسبت به آنها احساس بدی داشته باشید. تسلیم باورها شوید و در برابر آنها مقاومت نکنید. باور جدیدی را به خود القا نمایید و باور جدید را بسازید و به آن عمل کنید. در نهایت با تغییر باور به آنچه که دوست داریم، خواهیم رسید.
منابع:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.