موفقیت از طریق هدف گذاری چگونه است؟
توانایی در تعیین اهداف و برنامه ریزی برای رسیدن به آنها “مهارت اصلی” موفقیت است. این مهمترین مهارتی است که می توانید یاد بگیرید و آن را کامل کنید. موفقیت از طریق هدف گذاری بیش از هر چیز دیگری به شما کمک می کند تا به چیزهایی که در زندگی می خواهید برسید. متخصص شدن در تعیین هدف و رسیدن به هدف کاری است که اگر می خواهید آرزوهایتان را برآورده کنید کاملاً باید آن را انجام دهید.
موفقیت از طریق هدف گذاری چگونه محقق میشود؟
اهداف شما را قادر می سازند کاری را که می خواهید انجام دهید، در جایی که می خواهید زندگی کنید، در کنار افرادی باشید که از آنها لذت می برید و به نوعی آدمی شوید که می خواهید. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که برنامه ای تنظیم کنید و سپس برنامه را اجرا کنید تا زمانی که در آن زمینه موفق شوید.
با هدفگذاری، شما می توانید نوع زندگی خودتان را انتخاب کنید. پس چرا تعداد کمی از مردم هدف گذاری می کنند؟ طبق بهترین تحقیقات، کمتر از 3 درصد آمریکایی ها اهداف مکتوب دارند و کمتر از 1 درصد اهداف خود را روزانه مرور و بازنویسی می کنند. بنابراین دلایلی که مردم هدف گذاری نمی کنند مورد توجه من بوده است.
چرا مردم به هدف گذاری علاقه ندارند؟
پنج دلیل اساسی وجود دارد که چرا مردم هدف گذاری نمی کنند.
1.آنها به اندازه کافی جدی نیستند
هر وقت با زن یا مردی صحبت می کنم که به چیز قابل توجهی دست یافته باشد، می فهمم که این موفقیت پس از تصمیم آن شخص برای “جدی شدن” اتفاق افتاده است. تا زمانی که در مورد اهداف خود کاملا جدی مصمم نباشید، واقعاً هیچ اتفاقی نمی افتد.
2.مردم اهمیت اهداف را نمی فهمند
متوجه شدیم زنان و مردان جوانی که خیلی زود در زندگی خود هدف گذاری را شروع می کنند از خانواده هایی می آیند که در آنها بر اهمیت اهداف تأکید شده است. بحثی که دور میز شام خانوادگی شما برگزار می شود، یکی از قدرتمندترین تأثیرات سازنده را در زندگی شما دارد. اگر والدین شما اهدافی نداشتند، در مورد اهداف صحبت نمی كردند و شما را برای تعیین اهداف ترغیب نمی كردند. ولی اغلب مردم با این ایده بزرگ شده اند که تعیین اهداف اهمیتی در مسیر زندگی ندارد.
3.مردم نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند
یکی از بزرگترین مصیبت های سیستم آموزشی ما این است که شما 15 تا 18 سال در مدارس تحصیل می کنید و هرگز حتی یک ساعت آموزش نحوه تعیین اهداف را دریافت نکنید.
با این وجود متوجه می شویم که در برخی از مدارس که برنامه های تعیین هدف از کلاس اول شروع شده است، جوانان از هدف گذاری هیجان زده می شوند – حتی اگر هدف فقط افزایش 5 یا 10 درصدی نمرات در طول ترم باشد، کودکان چنان از دستیابی به اهداف هیجان زده می شوند که تا کلاس سوم یا چهارم، آنها دوست دارند به مدرسه بروند. آنها بهترین نمرات را کسب می کنند. آنها به ندرت غایب هستند. آنها از خود و زندگی خود هیجان زده هستند. بنابراین کودکان خود را از همان کودکی به تعیین اهداف ارزشمند و واقع بینانه ترغیب کنید.
[vc_row][vc_column][vc_single_image image=”2853″ img_size=”full” alignment=”center”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]
4.ترس از طرد شدن
ترس از طرد شدن توسط انتقادات مخرب در اوایل کودکی ایجاد می شود و در بزرگسالی، در ترس از انتقاد توسط دیگران آشکار می شود. بسیاری از افراد از تعیین اهداف با ارزش خودداری می کنند زیرا متوجه شده اند که هر بار که هدف تعیین می کنند، شخصی به آنها می گوید که نمی توانند به آن برسند، یا اینکه پول خود را از دست می دهند یا وقت خود را تلف می کنند. از آنجا که هر یک از ما به شدت تحت تأثیر نظرات اطرافیان خود هستیم، یکی از اولین چیزهایی که باید هنگام شروع تعیین اهداف یاد بگیرید، محرمانه نگه داشتن اهداف خود است. در مورد آنها به کسی نگویید.
غالباً، ترس از انتقاد بیش از هر عامل دیگری، شما را از هدف گذاری باز می دارد. بنابراین اهداف خود را فقط با افرادی در میان بگذارید که متعهد به دستیابی به اهداف خود هستند و واقعاً می خواهند شما نیز موفق باشید و به اهداف خود برسید. به غیر از این، در مورد اهداف خود به کسی نگویید، بنابراین کسی در موقعیتی نیست که از شما انتقاد کند یا شما را از تعیین اهداف خود منصرف کند.
5.ترس از شکست
مردم هدف گذاری نمی کنند زیرا می ترسند شکست بخورند. در واقع، ترس از شکست احتمالاً بزرگترین مانع موفقیت در زندگی بزرگسالان است. این می تواند بیش از هر مشکل روانشناختی شما را عقب نگه دارد.
دلیل اصلی ترس از شکست به سادگی این است: شما احتمالاً نقشی را که شکست در موفقیت بازی می کند درک نمی کنید. واقعیت این است که موفقیت بدون شکست غیرممکن است. شکست پیش نیاز ضروری موفقیت است. مقدمه همه موفقیت های بزرگ، شکست بزرگ است. اگر می خواهید پتانسیل خود را فعال کنید، باید مایل باشید بارها و بارها شکست بخورید، زیرا هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید اهداف ارزشمندی را به دست آورید تا زمانی که چندین بار روی صورت خود نیفتید تا در نهایت درسهایی که برای موفقیت بزرگ به آنها نیاز دارید را یاد بگیرید.
ناپلئون هیل در تحقیق برای کتاب کلاسیک خود، قانون موفقیت، با بیش از 500 نفر از موفق ترین مردان و زنان در آمریکا مصاحبه کرد. همه آنها به او اعتراف کردند که بزرگترین موفقیت هایشان را فقط یک قدم فراتر از نقطه ای که بزرگترین شکست هایشان را تجربه کرده اند، کسب کرده اند.
اکنون برای موفقیت باید انرژی ذهنی و جسمی خود را در یک جهت واحد به سمت یک هدف از پیش تعیین شده متمرکز کنید. افرادی که به ویژه دارای انرژی و استعداد بالایی هستند، با این کار مشکل دارند. آنها کسانی هستند که سعی می کنند چندین کار را همزمان انجام دهند و در نهایت کار خوبی انجام نمی دهند.
تعیین اهداف کاملاً مشخص، شما را قادر می سازد تا تلاش خود را انجام دهید و انرژی خود را به سمت چیزی که برای شما مهم است متمرکز کنید. تعیین هدف، شما را قادر می سازد تا انضباط شخصی را برای ادامه کار در جهت هدف خود ایجاد کنید تا حواس شما پرت نشود و از جهات دیگر خارج نشوید.
پنج کلید موفقیت از طریق هدف گذاری (Goals)
بگذارید پنج کلید را برای کمک به شما در دستیابی بهتر به اهداف خود به اشتراک بگذارم. هر یک از این کلیدها با یکی از حروف کلمه اهداف (Goals) شروع می شود. هر وقت متوجه شدید که از مسیر خارج می شوید، کلمه Goals را به سادگی تکرار کنید و به این فکر کنید که چگونه هر حرف مخفف کلیدی است که ممکن است در شرایط فعلی شما اعمال شود.
حرف اول G است و مخفف عبارت (get to it) رسیدن به آن است
گاهی اوقات، تنها تفاوت یک فرد موفق با یک شکست خورده در این است که فرد موفق شجاعت شروع کار، انجام کار و شروع حرکت به سوی تحقق یک هدف خاص را دارد. مثلاً وقتی جوان تر بودم، فهمیدم که به دلیل تحصیلات محدود، در یک کار کم درآمد گیر کرده ام. من شروع به خواندن آگهیهای مورد نظر کردم و به این نتیجه رسیدم که می خواهم در تبلیغات فعالیت کنم، مخصوصاً به عنوان نویسنده متن.
من به یک آژانس تبلیغاتی مراجعه کردم و متقاضی کار نوشتن آگهی شدم. رئیس آژانس بسیار مودب بود، اما او به من گفت که من ماهر وً مناسب موقعیت نیستم. او از ورود من تشکر کرد و برای من آرزوی موفقیت کرد.
بیرون آمدم اما یک هدف داشتم. من می خواستم یک نویسنده تبلیغاتی شوم. بلافاصله اولین قدم را که یادگیری بیشتر در مورد چگونگی نوشتن بود برداشتم تا در آینده به دلیل کمبود توانایی رد نشوم. من به کتابخانه محلی رفتم و کتاب هایی را با موضوع تبلیغات و نوشتن مطالب تبلیغاتی بررسی کردم.
طی 12 ماه آینده، تک تک کتاب های موجود در کتابخانه را با موضوع بررسی و مطالعه کردم. در همین حال، من مجلات و روزنامه ها را می خواندم و به این فکر می کردم که چگونه می توانم تبلیغات آنها را بهبود ببخشم. من نمونه تبلیغات را نوشتم و شروع به بردن آنها به آژانس های تبلیغاتی کردم.
به طور خلاصه، در پایان این 12 ماه، دو تا از بزرگترین آژانس های تبلیغاتی کشور به من پیشنهاد کار به عنوان نویسنده تبلیغات را دادند و من یکی از این پیشنهادات را پذیرفتم. درآمد من دو برابر شد. در این بین من در مشاغل دیگر کار کرده بودم. اما من هرگز از هدف گذاری برای موفقیت غافل نبودم و به کارهایی که باید انجام می دادم ادامه دادم تا خودم را در موقعیتی قرار دهم که در نهایت به هدفم برسم.
شما نیز ممکن است یک هدف دوربرد داشته باشید
برای رسیدن به موفقیت ، باید بنشینید و لیستی از تمام مراحلی را که باید برای رسیدن از جایی که هستید به مکانی که می خواهید بردارید، تهیه کنید. سپس با اولین و بارزترین کاری که می توانید در آن لیست انجام دهید شروع کنید. آن را کامل کنید و سپس از شماره دو شروع کنید.
نگران طولانی مدت بودن فرایند نباشید. فقط روی اولین قدمی که می توانید بردارید تمرکز کنید. این جمله کنفوسیوس، “یک سفر هزار فرسخی با یک قدم آغاز می شود”، در بسیاری از زبان ها بسیار محبوب است زیرا بسیار درست است.
[vc_row][vc_column][vc_single_image image=”2852″ img_size=”full” alignment=”center”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]
حرف دوم O، مخفف (opportunity) فرصت است
افراد موفق منتظر فرصت هایی برای تبدیل اهداف خود به واقعیت نیستند. بلکه آنها فرصت های خود را فراهم می کنند، زیرا آنها کاملاً در مورد نوع زندگی که می خواهند ایجاد کنند آگاه هستند. وقتی وقت گذاشتید و تصمیم گرفتید دقیقاً چه چیزی را می خواهید، جریان بی پایان فرصت هایی را تجربه خواهید کرد که به شما کمک می کند تا به آن سمت بروید.
به عنوان مثال، یک زن جوان برای من به عنوان دبیر اجرایی کار میکرد. در همان زمان، هدفش این بود که یک آژانس املاک و مستغلات موفق داشته باشد. بنابراین در حالی که او برای من کار می کرد، به طور منظم دوره های شبانه را شرکت می کرد تا مجوز مشاور املاک و مستغلات خود را بگیرد و همچنین نحوه خرید و فروش سودآوری املاک و مستغلات را بیاموزد. در طول یک سال، او و شوهرش سه خانه را خریداری، درست کردند و فروختند.
آنها از معاملات املاک و مستغلات خود درآمد بیشتری نسبت به شغل خود کسب کردند. در پایان سال، او در این آزمون قبول شد و مجوز مشاور املاک خود را گرفت. چند روز بعد از گرفتن مجوز، او و شوهرش در یک رستوران کوچک نشسته بودند و با یک زن در میز کنار گفتگو کردند. معلوم شد که این زن یک مشاور املاک بسیار موفق بود که به یک دستیار اجرایی احتیاج داشت. آنها خیلی خوب کنار هم قرار گرفتند و یک پتانسیل صعودی نامحدودش فعال شد.
منشیام منتظر نبود فرصتی پیش او بیاید. او هدف خود را تعیین کرد، برنامه ای تنظیم کرد و به کار خود ادامه داد تا در زمان لازم، برای این فرصت آماده باشد.
حرف A مخفف (ability) توانایی است
بسیاری از افراد در موفقیت از طریق هدف گذاری بلندمدت و چالش برانگیز تردید دارند زیرا فاقد توانایی لازم برای تبدیل این اهداف به واقعیت هستند. اما به یاد داشته باشید که همه ما در شروع کار و زمینه های تخصصی خود فاقد دانش و تجربه هستیم. یادتان هست که اولین کارتان را از چه زمانی شروع کردید؟ هرچه پیشرفت می کردید و تجربه بیشتری کسب می کردید، اعتماد به نفس شما بیشتر می شد و در بسیاری از موارد، بدون اینکه خیلی به آن فکر کنید، یک کار عالی انجام می دادید.
از آنجایی که شما از طریق دانش و تجربه توانایی لازم را برای موفقیت بالا را کسب می کنید، اگر سرعت دستیابی به هر دو مورد را افزایش دهید، سرعت حرکت به جلو را افزایش می دهید.
حرف L مخفف (lead) رهبری است
رهبری صرفاً توانایی نتیجه گرفتن است. و هنگامی که مسئولیت کامل خود، شغل و بازده لازم در موقعیت خود را بپذیرید، شروع به نتیجه گیری می کنید. شما وقتی از بهانه گیری امتناع می ورزید یا کسی یا هر چیزی را بخاطر مشکلاتی که دارید سرزنش نمی کنید، رهبری را نشان می دهید. پذیرش مسئولیت رهبری شما را قادر می سازد پیش بروید و اقدام کنید. وقتی از شغل یا درآمد خود راضی نیستید و می نشینید و یک برنامه کتبی برای تغییر آن تنظیم می کنید و سپس بدون آنکه منتظر تأیید یا اجازه کسی باشید، در مورد آن اقدام می کنید، مانند یک رهبر رفتار می کنید. بنابراین بخشی از موفقیت از طریق
حرف آخر، S، مخفف (stay with it) باقی ماندن با آن است
قطعنامه ای که در برابر مشکلات باقی می مانید تا زمانی که موفق شوید. بین شما و هر هدفی که می خواهید به آن برسید، یک سری موانع وجود دارد و هرچه هدف بزرگتر باشد، موانع بزرگتری نیز وجود دارد. تصمیم شما برای داشتن، و انجام کاری غیرعادی مستلزم مواجهه با دشواری ها و چالش هایی غیرعادی است. بعضی اوقات بزرگترین دارایی شما توانایی شما در ادامه کار است.
وقتی به اطراف خود نگاه می کنید، مردان و زنانی را در همه جا خواهید دید که برای رسیدن به چیزی که برایشان مهم است با سختی ها دست و پنجه نرم می کنند. پس شما هم می توانید.
بنابراین اینها کلمات و عباراتی هستند که باید در تعیین و دستیابی به اهداف بخاطر بسپارید: اول رسیدن به آن! شروع کنید اولین اقدام را در جهت هدف گذاری برای موفقیت انجام دهید. دوم فرصت است. اکنون خود را آماده کنید تا برای فرصت هایی که به ناچار پیش می آیند آماده باشید. سوم توانایی است. برای یادگیری آنچه می خواهید زندگی کنید، تصمیم بگیرید. چهارمین کلمه رهبری است. مسئولیت وقت و زندگی خود را بر عهده بگیرید و مسئولیت نتایج خود را بپذیرید. و، سرانجام، با آن همراه باشید. اگر به اندازه کافی با آن بمانید، هیچ چیز نمی تواند مانع شما شود تا در نهایت پیروز شوید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.