نقش ریسک در زندگی
نقش ریسک در زندگی
نقش ریسک در زندگی ، ریسک یک رویداد نامشخص در آینده است و نقش ریسک امکان دارد در زندگی ما مثبت یا منفی باشد. موقعیت های ریسکی شامل قرار گرفتن در شرایط خطر یا احتمال وقوع اتفاقی ناخوشایند یا ناخواسته است.
زمانه مطالعه : 2 دقیقه
ریسک جزیی اجتناب ناپذیر از زندگی ما محسوب می شود. اما ما نمی خواهیم نقش ریسک باعث غافلگیر شدن ما بشود. تفکر روشمند و هدفمند در مورد اینکه چه چیزی ممکن است اشتباه پیش برود یا در واقع از چه فرصت هایی می توان استفاده کرد، ما را از رویداد ناشناخته آینده جلوتر نگه می دارد.
ریسکهای مثبت معمولا فرصتها نامیده میشوند. این ریسک ها یا فرصت های مثبت، رویدادهای مبهم اما خوش شانسی هستند که تاثیر قابل توجهی بر اهداف نهایی اهداف و پروژه دارا هستند.
ریسکهای منفی به تهدیدهایی گفته میشود که در صورت وقوع بر یک یا چند هدف پروژه مانند هزینه، کیفیت، زمان و غیره تاثیر منفی میگذارند.
نقش ریسک کردن در بهتر شدن زندگی
بسیاری از بزرگترین دستاوردهای زندگی مستلزم رفتن به خارج از منطقه راحتی شما هستند. چه به معنای غلبه بر خجالتی بودن برای اجرای روی صحنه باشد، چه سرمایه گذاری پول برای کمک به رشد کسب و کارتان، یا قرار دادن خودتان در وضعیت عاشق شدن، برخی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی در نتیجه ریسک کردن به وجود می آیند.
با این حال، بسیاری از ما در مواجهه با عدم قطعیتی که همراه با ریسک کردن است، مشکل داریم. احساس ناراحتی ناشی از ندانستن نتیجه و ترس از شکست احتمالی است. اگه جلوی همه خجالت بکشم چی؟ در صورتیکه تمام پولی را که سرمایه گذاری کرده ام از دست بدهم چه می شود؟ اگر در قلبم را باز کنم و ترکم کنند چی؟ احیانا” به اندازه کافی خوب نباشم چی؟
با “چه می شود اگر” دیگری به آن پاسخ دهید: چه میشود اگر هدف ریسککردن نتیجه نباشد، بلکه خود فرآیند باشد. با ریسک کردن، ما باید با ترسهای خود مقابله کنیم، و گاهی اوقات این به شکست منجر میشود… اما اگر در نهایت این مورد بدی نبود، چه؟
حتما بخوانید: نقش شجاعت در موفقیت (سایت آکادمی وحید کریمی)
ریسک پذیران از شکست نمی هراسند
“استاد بارها بیشتر از آنچه مبتدی تلاش کرده است شکست خورده است.” – استیون مک کرانی
بسیاری ممکن است دیدگاه منفی نسبت به شکست داشته باشند، اما در واقع، ممکن است ابزاری ضروری برای شخصیت سازی باشد. شکست ما را قوی تر و انعطاف پذیرتر می سازد. افرادی که به طور مکرر شکست می خورند در مواجهه با مشکلات پایداری می کنند.
به شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده، آبراهام لینکلن نگاه کنید، که در هشت انتخابات شکست خورد، دو بار در تجارت شکست خورد، و قبل از تبدیل شدن به یکی از بزرگترین روسای جمهور آمریکا، دچار یک فروپاشی عصبی شد. از طریق شکست، او پشتکار لازم را برای هدایت کشورش بعدا در یکی از سختترین دورههای تاریخ به دست آورد. شاید او هرگز قادر نبود بدون تجربه این همه شکست، این کار را انجام دهد.
این به ما چه می گوید: ریسک کردن به این معنا نیست که هر بار موفق می شوید، و این اشکالی ندارد! فرآیند ریسک کردن ممکن است منجر به شکست شود، اما حتی این می تواند با افزایش ظرفیت بهبود سریع از مشکلات، ما را به فرد بهتری تبدیل کند و به رشد فردی شما کمک کند.
نقش ریسک در افزایش اعتماد به نفس
شکست ممکن است ما را به افراد بهتری تبدیل کند، اما ریسک کردن را کمتر نمی کند. به نظر می رسد که افزایش اعتماد به نفس این امکان را دارد که به غلبه بر ترس از ریسک پذیری کمک کند.
کارآفرینان برای ایجاد کسب و کار موفق لازم است در برابر شانس های بزرگی قرار بگیرند. این بدان معناست که بدون اطلاع از نتیجه، ریسک های بزرگ را انجام دهید. چه چیزی آنها را وادار به این کار می کند؟ اعتماد به نفس و زیاد بودن آن.
در یک مطالعه، جی بارنی، استاد مدیریت دانشگاه ایالتی اوهایو، و دکتر لاول بوسنیتز، دکترای دانشگاه هیوستون، از 124 کارآفرین موفق و 95 مدیر ارشد خواستند به یک دور از سوالات پاسخ دهند و میزان اطمینان خود را نسبت به پاسخ ها ارزیابی کردند. در حالی که هر دو گروه اعتماد به نفس خود را نشان دادند، نتایج نشان داد که کارآفرینان از سطح اعتماد به نفس فوق العاده بالایی برخوردار بودند.
نقش ریسک در غلبه بر ترس ها
خوشبختانه، اعتماد به نفس مهارتی قابل یادگیری است. واقعیت این است که اکثر افراد دارای اعتماد به نفس اجتماعی عمدا مهارتهای خاصی را یاد میگیرند. این بدان معناست که از طریق تمرین، توانایی افزایش اعتماد به نفس را دارا هستیم. افزایش اعتماد به نفس، ما را به مهارتهای مناسب برای ریسک کردن مجهز می کند.
یکی از کمدین ها به نام ویل فرل، زمانی بهطور وحشتناکی خجالتی بود و ادعا میکرد که برای غلبه بر کمبود اعتماد به نفس خود مجبور بود سخت کار کند. برای این کار در ملاء عام کارهای احمقانه انجام می داد تا مردم به او بخندند.
این به ما درباره ریسک پذیری چه می گوید؟ وقتی نسبت به موضوعی احساس خجالت یا ترس داریم، قادر هستیم برای ایجاد اعتماد به نفس بیشتر اقدام کنیم. فرل به جای اینکه خود را به عنوان یک فرد خجالتی بپذیرد، شجاعت داشت تا با رویارویی با آنها بر ترس های خود غلبه کند. با انجام این کار، او در خارج از منطقه راحتی خود احساس اعتماد به نفس بیشتری به دست آورد.
نقش ریسک در چرخه موفقیت
ریسک پذیری برای رسیدن به یک هدف مستلزم شجاعت برای رویارویی با ترس از عدم اطمینان نسبت به خودمان است. بدون توجه به نتیجه، در هر صورت، ما در طول این فرآیند رشد می کنیم و انعطاف پذیرتر و با اعتماد به نفس تر می شویم. نتیجه بهتری که این موضوع دارد این است که این مهارت سازی ها به ریسک های بیشتر کمک می کند و شانس دستیابی به اهداف آینده را بهبود می بخشد.
5 دلیل برای اینکه ریسک کردن مهم است
زندگی کوتاه است، اما بسیاری از ما به جای اینکه واقعا بیرون برویم و تلاش کنیم، وقت خود را صرف این مساله میکنیم که با زندگی خود چه کار کنیم. همانطور که وین گرتزکی، اسطوره بازی هاکی یک بار گفت: “شما 100 درصد شوت هایی را که نمی زنید از دست می دهید.” این مهم است که واقعا از قلب خود دفاع کنید و از آن پیروی کنید – حتی اگر به نظر می رسد که شانس به نفع شما نیست. این زیبایی زندگی است ما هرگز نمی دانیم که چه اتفاقی ممکن است بیفتد، مگر اینکه از فرصت استفاده کنیم. در اینجا پنج دلیل وجود دارد که چرا ریسک کردن مهم است و چرا باید بیشتر آن را انجام دهید!
-
ایجاد امکانات جدید
ریسک کردن مهم است زیرا خود را در معرض خطر قرار می دهید! شما قادر هستید مجموعه جدیدی از فرصتها را برای آینده خود بسازید. ممکن است به آنچه در ابتدا قصد انجام آن را داشتید برسید، اما همچنین ممکن است درهایی را که حتی فکرش را هم نمیکردید باز کنید. مهم است که ذهنی باز داشته باشید تا موردی واقعا عالی و غیرمنتظره از کنار شما عبور نکند.
-
شما همیشه دستاورد خواهید داشت
ریسک کردن در هر شرایطی سودمند است. از شکست بینش و تجربه ارزشمندی به دست می آورید. حداقل، قرار دادن خود در آن حوزه و تلاش برای موارد جدید، نحوه برخورد شما با موقعیت های مشابه را در آینده تغییر میدهد.
-
بی عملی به جایی نمی رسد
اگر کاری انجام ندهید، هیچ اتفاقی نمی افتد. البته، این رویکرد راحتی است، اما میزان رشد شما را محدود میسازد. اگر رویای شغلی جدید، رابطه جدید یا مقصدی جدید را در سر می پرورانید، برنامه ریزی کنید و به دنبال آن بروید. تنها موردی که ممکن است اتفاق بیفتد این است که شکست بخورید و تجربه کسب کنید تا دفعه بعد به شما کمک کند.
-
بر ترس ها غلبه کنید
برخی افراد نسبت به این که بخواهند دنبال اهداف خود بروند همیشه مردد هستند زیرا این امر آنها را آسیب پذیر و در معرض آسیب، ناامیدی و حتی تمسخر قرار می دهد. ممکن است از این بترسید که اگر شکست بخورید، به این معنی است که شما فردی شکست خورده هستید، اما در واقع، با ریسک کردن، یاد می گیرید که بر ترس های خود غلبه کنید. احتمالا متوجه می شوید که کمتر به آنچه مردم فکر می کنند و آنچه ممکن است اشتباه باشد اهمیت می دهید و این تغییری قدرتمند در تفکر است.
-
یک الگوی خوب از خود به جا بگذارید
بسیاری از ما می خواهیم فرزندانمان ریسک کنند و اتفاقاتی خارج از محدوده امن خود را امتحان کنند، اما ما برای کمک به آنها باید الگوی خوبی باشیم. وقتی می بینند که ما موارد جدیدی را امتحان می کنیم، احتمال بیشتری دارد که همین کار را انجام دهند. اگر در اتاقمان پنهان شدهایم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که بچههایمان بیرون بروند و دنیا را فتح کنند.
بنابراین بسیاری از ما اجازه می دهیم زندگی از کنار ما بگذرد، در حالی که نگران این هستیم که چه چیزی ممکن است اشتباه پیش بیاید. این می تواند با افزایش سن و مرور زمان منجر به پشیمانی بزرگی شود. چرا هر کاری که توانش را دارید انجام نمی دهید تا هر روز آن گونه که می خواهید زندگی کنید؟ شما قدرت و توان انجام این کار را دارا هستید.
کلام آخر مقاله نقش ریسک در زندگی
ریسک پذیری هم برای ریسک های منفی و هم مثبت قابل اعمال است. اساسا، شما هیچ اقدامی برای پیشگیری یا افزایش خطر انجام نمی دهید و می پذیرید که ممکن است رخ دهد.
شاید نقش ریسک پذیری مثبت بدون تلاش برای انجام کارهای بیشتر عجیب به نظر برسد. اما به یاد داشته باشید: افزایش یا بهره برداری از هر ریسکی هزینه ای دارد. شما باید اقدام کنید و از منابعی استفاده کنید که ممکن است سازمان شما نداشته باشد یا برای پروژه دیگری مورد نیاز است. در این صورت، ممکن است تصمیم بگیرید که ریسک خاصی را بپذیرید و یا روی ریسک دیگری تمرکز کنید.
منابع : دروازه ای برای کارهای خوب
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.