کتاب شجاعت
کتاب شجاعت اثر دبی فورد
چند بار احساس منقبض شدن کردهاید؟ چند بار خودتان را آن قدر کوچک کردهاید تا در نقشی بگنجید که نمیخواستید هیچ بخشی از آن باشید؟ چند بار هنگامی دهان خود را بسته نگاه داشتهاید که میخواستید فریادی بلند بکشید یا نیرویتان را به کسی واگذاشتهاید که بالاترین سود شما را در نظر نداشت؟ چند بار تسلیم رفتاری بیاختیار یا اعتیادآور شده و با فکری روشن انتخاب نکردهاید؟ چند بار به خود گفتهاید: «من نمیتوانم! به اندازۀ کافی قوی نیستم.
آن قدر شجاع یا مطمئن از خود نیستم که هر آنچه آرزو دارم، بشوم؟» هر روز با صدها انتخاب رو به رو هستیم که یا ما را مطمئن، نیرومند و باارزش میکنند یا آنچه را بیش از همه آرزو داریم، از ما میربایند. ترسهای فلجکننده، اعتماد به نفس سرکوبشده و شجاعت استفادهنشده، موانعی هستند که نمیگذارند انتخابهایی پرتوان انجام دهیم؛ انتخابهایی که به صلاح ما و هماهنگ با ژرفترین آرزوهایمان هستند.
برای بسیاری از ما، در بیشتر تصمیمهایمان دربارۀ کارهای مالی، خانواده، بدن، وزن و تصوری که از خود داریم، احساس ناشایستگی غالب است. وقتی اطمینان نداشته باشیم، احساس میکنیم شایستۀ داشتن آنچه میخواهیم نیستیم، شایستۀ ابراز حقیقت خود نیستیم و شایستۀ ایجاد تغییرات بزرگی که اساس آیندۀما را دگرگون میسازد، نیستیم.وقتی احساس ضعف، درماندگی و ناتوانی میکنیم، آن نیرورا نداریم که افکار نومیدکننده، منفی و هراسناک را که مانع زندگی دلخواه ما میشوند، کنار بزنیم.
این مقاله را حتما بخوانید: چگونگی غلبه بر ترس
معرفی کتاب شجاعت
کتاب شجاعت: غلبه بر ترس و به دست آوردن اعتماد به نفس به قلم دبى فورد، دربردارندهی موثرترین و عمیقترین راهکارهایی است که به افزایش اعتماد به نفس و تقویت آن در شما کمک میکند.
شما روزانه، با صدها انتخاب رو به رو مىشوید، انتخابهایى که یا برای شما اعتماد به نفس، قدرت و ارزش به همراه خواهند داشت، و یا چیزهایى که بیش از همه دوستشان دارید را از شما مىگیرند. ترسهاى فلج کننده، اعتماد به نفس سرکوب شده و شجاعت به فعل درنیامده، موانعى هستند که شما را از انتخابهاى قدرتمند باز مىدارند؛ انتخابهایى که با بالاترین منافع و ژرفترین علائق شما همصدا باشند. در بسیارى از شما، احساس عدم شایستگى، اغلب تصمیمات شما در خصوص مسائل مالى، خانواده، جسم، وزن یا تصویر درونىتان را تحتتأثیر قرار مىدهد.
زمانی که اعتماد به نفس نداشته باشید، حس مىکنید شایستگى و لیاقت داشتن آنچه مىخواهید، گفتن حقیقت، یا ایجاد آن تغییر اساسی را که بنیان آینده شما را متحول مىسازد، ندارید. وقتى احساس ضعف، بیچارگى و ناتوانى مىکنید، قادر نیستید افکار برخاسته از شکست، منفى بودن و ترس را که سد راه زندگى دلخواهتان هستند، از خود دور کنید. وقتى قدرت خود را نادیده مىگیرید و آنچه قادر به انجامش هستید را انکار مىکنید، تسلیم عادات، ترسها، وسوسههاى ناگهانى و ناسالم خود و الگوى گذشته مىشوید. طورى عمل مىکنید گویى در واقع ضعف و ناامنى خود را باور دارید.
براى اینکه اعتماد به نفس داشته باشید، با تمام قواى خود زندگى کنید و در مورد خودتان احساس خوبى داشته باشید، چه باید بکنید؟ باید اعتماد به نفس خود را بازسازى کنید؛ و این کار را با بهبود بخشیدن عزت نفستان آغاز کنید. باید یاد بگیرید هر آنچه هستید؛ اعم از گذشتهتان، اشتباهاتتان، ضعفهاىتان و… را دوست بدارید.
دبى فورد (Debbie Ford) در کتاب شجاعت (Courage: overcoming fear and igniting self-confidence) بررسی میکند که چرا زنان، از سرشت تهاجمى خود دور شدهاند. اکنون مدتهاست که بخش بنیادینى از وجودشان را انکار کردهاند. آنها به جاى قدرت، ضعف را برگزیدهاند. به جاى خودشان، دیگران را برگزیدهاند. چرا؟ دبى فورد معتقد است زیرا زنان به این باور رسیدهاند که طبیعت تهاجمىشان اشتباه، غیر قابلقبول، غیر موجه و ناخواسته است.
اغلب زنان، جنگجوى درونى واقعى خود را در ازاى تأیید و تحسین، مقام و منصب یا تصورى از امنیت، از دست دادهاند. و آن دسته از زنانى که شاید احساس مىکنند به جنگجوى درون خود دسترسى دارند، احتمالاً در اشتباهاند، زیرا اغلب اوقات این احساسى برآمده از ترس است تا عشق، برخاسته از حس سلطهجویى و نفوذ کردن است تا همدردى و تفاهم.
جنگجویى که خاستگاه آن «من» و غرور باشد، از روى ضعف و برترىطلبى مىجنگد؛ او به دنبال قدرت خود است، ساختار آن به گونهاى است که از یک تصویر درونى شکسته شده محافظت مىکند؛ او جنگجویى نیست که در راه قدرت والاتر از عشق مبارزه کند. جنگجویى شجاع، جنگجویى است معنوى و آماده است تا براى تمام تجلیات الهى بجنگد.
کشف جنگجوى درون، موجودیت کنونىتان را تغییر خواهد داد و قدرت و توانى خواهید یافت تا در هر روز از هفته در هر مبارزهاى شرکت کنید. حتى مىتوانید در هر روز از زندگى، بهجاى اینکه بخواهید احساس عدم امنیت خود را به طرزى زیرکانه پشت کت و شلوار یا پلیورهاى رسمى مستتر سازید، خود را به لباس پرزرق و برق اعتماد به نفس و تاج درخشان شجاعت که به معناى واقعى سزاوارش هستید، مزین نمایید.
حتما بخوانید: کتاب اعتماد به نفس
درباره نویسنده کتاب شجاعت
دبی فورد، نویسنده، مدرس، معلم و سخنران شناخته شده آمریکایی است. بیشترین شهرت او برای کتاب نیمه تاریک وجود است که توسط نیویورک تایمز در سال ۱۹۹۸ با هدف کمک به خوانندگان خود در غلبه بر سایه فردی با کمک روانشناسی مدرن و دستورالعمل های معنوی به چاپ رسیدهاست.
نقد و بررسی اجمالی
کتاب «شجاعت» نوشتهی «دبی فورد» آخرین اثر نویسنده پیش از مرگ است. در دیباچه کتاب آمده است: «آنچه شما را سردرگم نگاه میدارد و موجب میشود احساس ضعف و ناامیدی کنید، چیزی بیشتر از پندارهای پوچ گذشته نیست، چیزی بیش از ترسهایی (اعم از واقعی یا خیالی) نیست که در ناخودآگاهتان نوشخوار میشود. خواهید فهمید هر مشکلی که در زندگی مقابلتان قرار میگیرد، قصد ناتوان ساختن شما را ندارد، بلکه میخواهد به شما فرصتی بدهد تا قویتر شوید، شجاعتر شوید و با خویشتن متعالیتر و حقیقیتان پیوند نزدیکتری برقرار کنید. خواهید دید موانعی که در زندگی متحمل شدهاید، در واقع به شما فرصتهایی دادهاند تا بر آنها غلبه کنید و رشد نمایید…».
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «وقتی اعتمادبهنفسمان را از دست بدهیم، احساس میکنیم لیاقت آنچه آرزویش را در سر میپرورانیم، نداریم. هنگامیکه نیروی خود را نادیده بگیریم و قابلیتهایمان را حاشا کنیم، تسلیم عادات، ترس یا انگیزههای بیمارگونه و الگوهایی میشویم که از گذشته در ذهنمان میپروراندهایم؛ جرئت بیان حرف دل خود را نداریم و توان ایجاد تغییراتی را که میتواند آیندهمان را بسازد، از دست میدهیم.
وقتی احساس ضعف، عجز و درماندگی کنیم، نیروی لازم برای دفع افکار منفی و نومیدکننده را از دست میدهیم، و ترس باعث میشود تا نتوانیم آنطور که دلمان میخواهد، زندگی کنیم.»
حتما بخوانید: چگونه ترس را به سوخت تبدیل کنیم؟
بخشی از کتاب شجاعت
در کودکى، احتمالاً دوست داشتید چیزهاى جدید را امتحان کنید، از میلهها آویزان مىشدید، اشیاى ناشناخته جمع مىکردید، از درختان بالا مىرفتید، ساعتها به تماشاى حشرات مىنشستید یا اینکه بىاختیار آواز مىخواندید و مىرقصیدید.
بعد چیزى اتفاق افتاد. اغلب ما با شور و احساس به راه افتادهایم، سوار بر اسب مشهورمان شدهایم، و بعد تحتتأثیر حرفهاى دیگران، به خودمان اجازه دادهایم به فضاى کوچک خویشتن بشرى ترسوىمان بازگردیم. احتمالاً در واکنش به این رویداد، خود را به فردى قربانى، وابسته و یا کسى که تمام هم و غمش جلب رضایت مردم است، بدل شدیم. البته برخى از ما طغیان کردهایم، اما به قیمت چشمپوشى از قدرت زنانه بىهمتایمان و وام گرفتن از رفتارهاى مردانه. در این میان، قدرتى که از آگاهى شهودى و هوش عاطفىمان سرچشمه مىگیرد، به کلى نیست و نابود شده است.
اما این اتفاق مىافتد، همه ما درباره زندگىمان داستانى سر هم مىکنیم که شاخصه آنها رویدادهایى است که نمىدانستیم چگونه آنها را درک کنیم. متأسفانه، بسیارى از اتفاقاتى که در داستان ما از نظر پنهان شدهاند، تجاربى دردناک هستند. تعابیر ما از این وقایع و تجربیات، الگوهایى را پدید آوردهاند که باورها، افکار، احساسات و بهخصوص ترسهاىمان را ساخته و پرداختهاند.
گرچه این الگوها در گذشته شکل گرفتهاند، اما سر جاى خود باقى نماندهاند. ما به طور ناخودآگاه این الگوها را به زمان حال منتقل کردهایم و محدودههایى خودخواسته را خلق مىکنیم و ناآگاهانه تصمیماتى مىگیریم که ادامه زندگىمان را تحتتأثیر قرار مىدهد. انتخابهاى ما آثارى فراگیر دارند و اغلب، احساساتى همچون ضعف، شرم و بزدلى را در ما به جاى مىگذارند.
فهرست مطالب کتاب شجاعت
رهایى
نامهاى به خوانندگان
دیباچه
تحول چطور اتفاق مىافتد
بخش نخست: یک الگوى جدید
مقصر اصلى
اطمینان الهى
جنگجوى شجاع عشق
بخش دوم: حرکت از ذهن به قلب
قانون هدایت الهى
قانون تسلیم
قانون رهایى عاطفى
قانون شفقت قلبى
قانون قلب عاشق
قانون آرمان الهى
قانون زیبایى متعالى
فرمان جنگجوى شجاع
عاشق ترسهایتان باشید
سوگند جنگجوى عاشق
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.