کوچینگ به افزایش و حفظ عملکرد افراد کمک می‌کند. با استفاده از آن به عنوان فرایندی مشاوره‌ای متناسب با نیازهای فردی، از بهبود وضعیت حرفه‌ای و ایجاد نقش در شرایط سخت حمایت می‌شود.
این فرآیند ترکیبی از حمایت فردی برای مقابله با مسائل مختلف و مشاوره شخصی است. در چنین مشورتی، مراجعه‌کننده تشویق می‌شود که راه حل‌های خود را به کار ببندد. مربی یا کوچ امکان شناسایی علت مشکلات را فراهم می‌کند. در حالت ایده آل، مراجعه کننده یاد می گیرد که مشکلات خود را به طور مستقل حل کند، رفتار و نگرش خود را بهبود بیشتری ببخشد و به نتایج موثری دست پیدا کند.
یکی از ویژگیهای اساسی کوچینگ حرفه‌ای، ارتقای خوداندیشی و درک خود و گسترش یا بهبود امکانات خودمحور با توجه به ادراک، تجربه و رفتار مدیریت‌شده است. درنهایت با بهینه‌سازی توان انسانی، توسعه ارزش‌آفرین و آینده‌نگر شرکت و سازمان ارتقاء پیدا می‌کند و این نتایج همان چیزی است که باید از کوچینگ انتظار داشت.
این علم در واقع نوعی همراهی و پشتیبانی حرفه‌ای برای افرادی است که هم‌اکنون در وضعیت خوبی به سرمی‌برند اما اهداف بزرگی دارند که نیازمند استفاده از تمامی پتانسیل‌های درونی‌شان است.
به قول «تیموتی گالوی» نویسنده کتاب مربیگری به سبک بازی درونی: کوچینگ آشکارسازی پتانسیل‌ها برای افزایش عملکرد خود است. این فرآیند کمکی برای یادگیری است ولی با آموزش تفاوت دارد.
کوچینگ با آموزش و مشاوره تفاوت دارد. در مشاوره و آموزش دستورالعمل به مراجعه‌کننده داده می‌شود. حال آنکه در coaching سعی در حمایت از فرد برای رشد و بالندگی است.
کوچینگ منتورینگ نیست. این دو مقوله هردو موجب و رشد و توسعه می‌شوند اما:
مربیگری برخلاف منتورینگ کوتاه مدت است و رابطه تعاملی به جای رابطه استاد- شاگردی برقرار می‌شود.
بیزینس کوچینگ یا همان مربیگری کسب و کار برای مدیرعاملان و صاحبین مشاغلی که خواهان پیشرفت خود و شرکت‌هایشان هستند، به حرفه‌ای رایج و مهم تبدیل شده است. با این حال، بسیاری از رهبران کسب و کار واقعا نمی‌دانند کوچینگ چیست!
همه افراد با توانمندی‌های مختلفی پا به جهان می‌گذارند اما اکثرا شاید تا آخر عمر نیز از این قابلیت‌ها مطلع نشوند. لایف کوچینگ یا کوچینگ زندگی به اشخاص کمک می‌کند؛ تمامی پتانسیل‌های درونی خود را کشف کرده و برنامه زندگی خود را براساس این توانمندی‌ها بچینند.
کوچینگ سازمانی به عنوان زیرمجموعه business coaching، به سطحی می‌پردازد که مربوط به مجموعه‌ای بزرگتر از تیم است. این نوع به سطحی خاص از پیچیدگی مربوط می‌شود: سیستم بزرگ متشکل از سیستم‌های فرعی که هر کدام به نوبه خود از افراد مختلفی تشکیل می‌شوند.
این دسته زیر مجموعه لایف کوچینگ محسوب می‌شود و تمرکز آن روی رشد و توسعه فردی مراجعه‌کننده است. این روش بیشتر رویکردی گفتگو محور و روانشناسانه دارد که موجب رشد و توسعه فردی مراجعه‌کننده خواهد شد.
بخش فروش را می توان قلب تپنده یک سازمان دانست. کوچینگ فروش ابزاری است که موجب خلق یک تیم فروش باانگیزه و پویا می شود. وجود چنین تیمی درنهایت سازمان را به سود قابل توجهی خواهدرساند.
کوچینگ رهبری رابطه میان کوچ و یک مدیر یا رهبر است. این ارتباط دوجانبه با هدف تغییر در خط مشی مدیریتی رهبر انجام می‌شود که در نهایت به رشد و توسعه زندگی شغلی و شخصی مدیر و کل مجموعه او منجر خواهدشد.
بیزینس کوچینگ به شما این امکان را می دهد که کسب و کار خود را از جایی که در آن قرار دارید به جایی که می‌خواهید باشید، سوق دهید.
business coaching؛ رابطه ای مشترک بین صاحب کسب و کار یا مدیرعامل و یک مربی حرفه ای است که با هدف توسعه استراتژیک بیزینس موفق انجام می شود.
یک تصور غلط رایج این است که مربیان کسب و کار بیشتر شبیه مشاوران عمل می کنند و کار توسعه تجارت شما را انجام می دهند؛ که اصلا این گونه نیست.
مربیان به تعیین جهت و ارائه بازخورد، ابزارها، راهنمایی و چشم انداز کمک می کنند. آنها همچنین عامل هدف و اقدام‌گرایی هستند، چیزی که به نظر ما بیشتر صاحبان مشاغل به آن نیاز دارند – کسی که به آنها کمک کند تا بر اهداف خود متمرکز شوند.
نقش مربی یا همان کوچ این است که به شما کمک کند تا چشم اندازی برای تجارت خود طراحی کنید که با ارزش ها و اهداف زندگی شما مطابقت داشته باشد. با در اختیار داشتن این چشم انداز، کوچ ها، پشتیبانی و پاسخگویی لازم را برای تعیین و پیشبرد اهدافتان در اختیار شما قرار می دهند.
افراد زیادی هستند که خود را بیزنس کوچ معرفی می‌کنند و هیچ گونه اعتبارنامه یا تجربه حرفه‌ای واقعی ندارند. سخت است که نه فقط درباره روش کار یا کیفیت آموزش آنها، بلکه رویکردشان به تجارت و زندگی را به طور کلی بشناسیم و بدانیم که به چه کسی اعتماد کنیم.
مشارکت مورد اعتماد: مربی خوب کسب و کار، کسی است که می توانید به او اعتماد کنید – کسی که توانایی تشخیص مسائل خاص و سیستماتیک در کسب و کار شما را دارد و می داند که شما باید راه حل‌های خودتان را به کار بگیرید که به نتایج واقعی برسید.
کنجکاوی و شهامت: یک بیزنس کوچ خوب به کنجکاوی و شجاعت به یک اندازه نیاز دارد.
او از کنجکاوی خود برای نگاه کردن به هر گوشه از کسب و کار شما استفاده می کند که چرایی به بن‌بست رسیدن یا رکود را بیابد.
مربی کسب و کار این شجاعت را دارد که با شما صادقانه رفتار کند. او درک می کند که شما باید حقیقت را بشنوید یا قبل از اقدام به عمل کمی مکث کرده و تأمل نمایید.
نشان دادن نقشه راه روشن: هدف از این علم، ساختن کسب و کاری موفق است. برای انجام این کار، شما نیاز به برنامه‌ای ساخت‌یافته دارید که باید آن را دنبال کنید. مربی خوب همیشه برنامه‌ای اثبات شده و آماده اجرا دارد.
تمرکز بر توانمندسازی و استقلال: مربی حرفه‌ای کسب و کار می‌داند که با گذشت زمان، شما کمتر و کمتر به آنها نیاز خواهید داشت. هدف آنها این است که ابزارهای مناسبی را در اختیار شما قرار دهند و به شما آموزش دهند؛ چگونه کاری که برای انجام آن امروز به کمک نیاز داشتید را به زودی خودتان انجام دهید.
