اصول مارکتینگ: ۴ مفهوم کلیدی
اگر با اصول کلاسیک بازاریابی آشنا باشید، احتمالاً میدانید که این مفاهیم مدتهاست که وجود دارند؛ بیش از ۶۰ سال!!
همه چیز با چهار اصول مارکتینگ آغاز شد که به نام “4P” یا “ماتریس 4P بازاریابی“ نیز شناخته میشوند. این چارچوب در سال ۱۹۶۰ منتشر شد، هرچند که ریشههای آن به دهه ۱۹۴۰ بازمیگردد. سپس در سال ۱۹۸۱، پژوهشگران این مدل را گسترش داده و آن را به “۷ اصل بازاریابی“ یا “7P” تبدیل کردند.
از آن زمان تاکنون، تغییرات زیادی رخ داده است، به طور مثال، اختراع کوچکی به نام اینترنت!
با این حال، نمیتوان انکار کرد که این اصول بنیادی بازاریابی، نقشه راهی محکم برای ساختن برندهای موفق امروزی ارائه کردهاند. در مسیر توسعه و رشد کسبوکار خود، متوجه خواهید شد که این اصول، بینشهای ارزشمندی را برای تدوین یک استراتژی بازاریابی مؤثر در اختیار شما قرار میدهند.
در این مقاله، ابتدا به بررسی مدل اولیه (4Ps) و نسخه توسعهیافتهاش، (7Ps) خواهیم پرداخت و سپس به برخی از تفاسیر و تغییراتی که سایر متخصصان ارائه دادهاند، نگاهی میاندازیم.
همچنین، با ارائه مثالهایی از این اصول، خواهیم دید که چگونه میتوان آنها را به یک استراتژی بازاریابی موفق تبدیل کرد.
منظور ۴ اصل پایه چیست ؟
در حالی که امروزه تفسیرها و کاربردهای متعددی برای این اصول وجود دارد، همه چیز با چهار اصل بازاریابی آغاز شد: محصول، قیمت، مکان و تبلیغات.
بعدها، نسخه توسعهیافته (7Ps) سه عنصر دیگر را به این مدل اضافه کرد: افراد، فرآیند و شواهد فیزیکی.
بازاریابان بزرگی همچون بومز و بیتنر، که این سه مورد را به مدل اصلی افزودند، بر این باور بودند که مدل (4Ps) بیش از حد بر بازاریابی محصولات فیزیکی متمرکز است. نسخه آنها برای در نظر گرفتن نیازهای خاص کسبوکارهای خدماتمحور طراحی شده است.
مفهوم اصول مارکتینگ بخشی از “آمیخته بازاریابی“ است. اصطلاحی جامع که به مجموعهای از استراتژیها و تاکتیکها اشاره دارد که کسبوکارها میتوانند برای عرضه محصولات و خدمات خود به بازار از آن استفاده کنند.
با در نظر گرفتن این موضوع، میتوان تمام این Pها را به عنوان یک چارچوب تصمیمگیری در نظر گرفت. مدلی که به کسبوکارها کمک میکند تا مناسبترین برنامه بازاریابی را برای نیازهای خاص خود انتخاب کنند.
انواع مختلف این اصول مارکتینگ
اگر منابع آنلاین را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تعاریف متفاوتی برای (4Ps) وجود دارد. برای مثال، برخی از بازاریابان فرآیند و شواهد فیزیکی را با موقعیتیابی (Positioning) و بستهبندی (Packaging) جایگزین میکنند.
در برخی محافل، اصل هشتم بازاریابی نیز مطرح شده است: بهرهوری و کیفیت (Productivity & Quality). علاوه بر این، برخی دیگر مفهوم شراکت (Partners) را نیز به این چارچوب اضافه کردهاند.
اما قصد نداریم شما را در دریایی از P ها غرق کنیم! بنابراین، تمرکز ما بر مهمترین اصولی خواهد بود که در بخش قبل به آنها اشاره کردیم.
توضیح اصول مارکتینگ
پیش از آنکه به مثالها و نکات کاربردی بپردازیم، بیایید نگاهی سریع به تعریف هر یک از ۷ اصل بازاریابی داشته باشیم:
-
محصول (Product)
کالای فیزیکی یا خدماتی که ارائه میکنید. آیا این محصول نیازها، خواستهها و انتظارات مشتریان بالقوه شما را برآورده میکند؟
-
قیمت (Price)
استراتژی قیمتگذاری مناسب میتواند چالشبرانگیز باشد و نیاز به آزمون و خطا دارد. اگر قیمت بیش از حد بالا باشد، مشتریان را از دست خواهید داد؛ اگر خیلی پایین باشد، سودآوری شما کاهش یافته و در نهایت ممکن است به شکست کسبوکارتان منجر شود.
-
مکان (Place)
بهترین روشها و کانالهای توزیع برای فروش و تحویل محصول یا خدمات شما چیست؟ آیا این روشها با نیازهای مشتریان شما هماهنگ هستند؟
-
تبلیغات (Promotion)
بسیاری از افراد هنگام فکر کردن به بازاریابی، ابتدا به تبلیغات میرسند. تبلیغات شامل روشهایی مانند فروش، تبلیغات، رویدادها و سایر کانالهای بازاریابی است که محصولات یا خدمات شما را به مخاطبان هدف معرفی میکند.
-
افراد (People)
اینجاست که به مدل توسعهیافته 7P وارد میشویم. منظور از “افراد”، تعامل انسانی در فرآیند بازاریابی است—فرصتی برای مشتریان تا با اعضای تیم شما ارتباط برقرار کنند و تجربهای شخصیتر داشته باشند.
-
فرآیند (Process)
آیا کل مسیر از آشنایی مشتری با برند شما تا دریافت محصول یا خدمات، روان و بدون مشکل است؟ چه اقداماتی میتوانید انجام دهید تا این مسیر را سادهتر و کارآمدتر کنید؟
-
شواهد فیزیکی (Physical Evidence)
در کسبوکارهای محصولمحور، کالای فیزیکی خود، بهعنوان شاهدی بر کیفیت و ارزش برند محسوب میشود. اما در کسبوکارهای خدماتی، شواهد فیزیکی شامل وبسایت، بروشورها، کارتهای ویزیت و سایر عناصر ملموس است که تصویر برند شما را به نمایش میگذارند. آیا این عناصر به درستی هویت و پیام برند شما را منتقل میکنند؟
اهمیت اصول مارکتینگ
اگر صاحب یک کسبوکار هستید یا به راهاندازی آن فکر میکنید، حتماً تاکنون متوجه شدهاید که انتخابهای بیشماری پیش روی شماست—از انتخاب محصولات یا خدمات مناسب برای فروش گرفته تا جلب مشتریان هدف و حفظ رضایت آنها برای خریدهای مکرر.
با بررسی و بهکارگیری اصول مارکتینگ بهصورت آگاهانه، میتوانید تصمیمات تجاری هوشمندانهتر و آگاهانهتری بگیرید. این کار نهتنها احتمال موفقیت شما را افزایش میدهد، بلکه به ساخت برندی ارزشمند برای مشتریان، تیم شما و خودتان کمک خواهد کرد.
بهعنوان یک امتیاز اضافی، 7P اصولی پایدار و بلندمدت در بازاریابی هستند که پایههای برند شما را محکم میکنند. شرایط بازار همیشه در حال تغییر است، اما استراتژیهایی که بر اساس این اصول ایجاد میشوند، کسبوکار شما را در برابر نوسانات اجتنابناپذیر بازار مقاومتر میکنند.
اکنون، بیایید هفت اصل بازاریابی را جزءبهجزء بررسی کنیم و ببینیم که چگونه میتوانید این مفاهیم را در کسبوکار خود، چه یک فروشگاه فیزیکی، فروشگاه آنلاین یا شرکت خدماتی، به کار بگیرید.
استراتژی های بهرهوری از اصول مارکتینگ
۱. محصول (Product)
محصول بدون شک هسته اصلی مدل اولیه 4P است. اگر محصول خوبی نداشته باشید، کسبوکار موفقی نیز نخواهید داشت، درست است؟
یکی از مهمترین نکاتی که باید در نظر بگیرید، تقاضای بازار برای محصول یا خدمات شماست. آیا مشتریان واقعاً به آن نیاز دارند؟ آیا محصول شما یک مشکل واقعی را در بازار حل میکند؟
بهترین راه برای یافتن پاسخ این سوالات، تحقیق بازار است. این کار را میتوان با روشهایی مانند تحقیقات آنلاین، مصاحبههای مستقیم، تحلیل دادهها و نظرسنجیها انجام داد.
تحقیق بازار باید عمیق باشد و ویژگیها، نیازها، خواستهها و رفتارهای مشتریان را بررسی کند. بخشبندی بازار به شما کمک میکند تا گروههای هدف خود را مشخص کرده و محصولی ارائه دهید که واقعاً مورد علاقه و نیاز آنها باشد.
پس از فروش اولیه، رضایت مشتریان را ارزیابی کنید. آیا آنها آنچه را که انتظار داشتند دریافت کردهاند؟ آیا جایی برای بهبود وجود دارد؟
هنگام بررسی کیفیت و تناسب محصول، به عواملی مانند طراحی، کیفیت ساخت، کاربردها و نیازهای جانبی مانند تعمیرات و لوازم جانبی نیز توجه کنید.
۲. قیمت (Price)
استراتژی قیمتگذاری نقش مهمی در موفقیت کسبوکار دارد. شما باید همیشه قیمتهای خود را متناسب با مخاطبان هدف و جایگاه بازار بهینهسازی کنید.
حتی اگر یک نقطه قیمتگذاری ایدهآل پیدا کنید، عوامل بیرونی مانند ورود رقبای جدید یا تغییرات بازار میتوانند شرایط را دگرگون کنند.
برای تعیین قیمت، استراتژیهای مختلفی وجود دارد. برای مثال، اگر سرمایهگذاری زیادی روی کسبوکار خود کردهاید و میخواهید سریعتر هزینهها را جبران کنید، میتوانید با قیمت بالاتر شروع کنید و بر اساس عملکرد آن، قیمت را تعدیل کنید.
اگر هزینههای عملیاتی شما پایین است، مانند یک فروشگاه دراپشیپینگ، میتوانید با قیمتهای پایینتر شروع کنید و ببینید مشتریان چگونه واکنش نشان میدهند.
تبلیغات و تخفیفهای ویژه راهی عالی برای جذب مشتریان جدید است، اما مراقب باشید که بیش از حد تخفیف ندهید و سود خود را از بین نبرید.
۳. مکان (Place)
اگر کسبوکار شما کاملاً آنلاین است؛ مثلاً یک فروشگاه تجارت الکترونیک یا آژانس بازاریابی دیجیتال، مکان اصلی فعالیت شما وبسایت شما خواهد بود.
با این حال، ممکن است بخواهید محصولات خود را در بازارهای آنلاین مانند آمازون، eBay و بونانزا نیز بفروشید.
اگر کسبوکار شما کاملاً آنلاین نیست، مکان یک عامل کلیدی خواهد بود. برای مثال، اگر یک محصول خاص و تخصصی دارید، باید مکانهایی را انتخاب کنید که بتوانید محصول خود را در مقابل دید مخاطبان هدف قرار دهید.
برای مثال، یک کسبوکار کوچک که صابونهای ارگانیک دستساز تولید میکند، میتواند گزینههای زیر را در نظر بگیرد:
✅ فروش آنلاین از طریق وبسایت اختصاصی برند
✅ فروش در مارکتپلیسهای صنایعدستی مانند Etsy
✅ استفاده از پلتفرمهای اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام
✅ شرکت در بازارهای محلی مانند بازارهای هفتگی یا جشنوارههای فصلی
✅ حضور در نمایشگاههای بینالمللی زیبایی و مراقبت از پوست
✅ همکاری با فروشگاههای زنجیرهای برای عرضه محصولات در قفسههای آنها
✅ فروش عمده به شرکتهای بزرگ و توزیعکنندگان
شناخت محل خرید و حضور مشتریان شما بسیار مهم است تا بتوانید در مکان مناسب و در زمان مناسب در معرض دید آنها قرار بگیرید.
۴. تبلیغات (Promotion)
تبلیغات شامل تمامی استراتژیها و تاکتیکهایی است که کسبوکار شما را در معرض دید مشتریان قرار میدهد.
در بسیاری از موارد، تبلیغات و مکان فروش ارتباط نزدیکی دارند. برای مثال، فروش در اینستاگرام و فیسبوک نیاز به استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی دارد. همچنین، فروش در نمایشگاههای تجاری یا بازارهای محلی به استراتژی بازاریابی حضوری نیاز دارد.
روشهای تبلیغات آنلاین که امروزه توسط کسبوکارها استفاده میشوند شامل موارد زیر هستند:
✅ بازاریابی محتوایی (وبلاگ، ویدیو، کتابهای الکترونیکی، پادکستها و وبینارها)
✅ بازاریابی شبکههای اجتماعی (اینستاگرام، فیسبوک، یوتیوب، توییتر و غیره)
✅ اینفلوئنسر مارکتینگ (همکاری با افراد تأثیرگذار)
✅ ایمیل مارکتینگ (تعامل با مشتریان از طریق ایمیل)
✅ سئو (SEO) (افزایش رتبه سایت در نتایج جستجو)
✅ تبلیغات پولی (Google Ads، تبلیغات فیسبوک و اینستاگرام)
۵. افراد (People)
مردم و تعاملات انسانی نقش کلیدی در موفقیت برند شما دارند. این اصل نشان میدهد که تجربه مشتریان از برند شما، تا حد زیادی به ارتباطات انسانی بستگی دارد.
طبق تحقیقات موسسه Accenture، شرکتهای آمریکایی سالانه ۱.۷ تریلیون دلار به دلیل تجربه نامناسب مشتریان از دست میدهند.
برای برندهای آنلاین، خدمات مشتریان شامل پاسخگویی به ایمیلها، تماسها و پیامهای شبکههای اجتماعی است.
برای برندهای فیزیکی، این اصل شامل تیم فروش و کارکنانی است که با مشتریان در فروشگاهها، نمایشگاهها و رویدادها در تعامل هستند.
۶. فرآیند (Process)
فرآیندهای بهینه و استانداردشده میتوانند هزینهها را کاهش داده، بهرهوری را افزایش داده و تجربهای یکسان و حرفهای برای مشتریان فراهم کنند.
برای بهینهسازی فرآیندها، مراحل انجام کار را به مستندات رسمی و دستورالعملهای واضح تبدیل کنید.
✅ چگونه سفارشات پردازش و ارسال میشوند؟
✅ چگونه درخواستهای خدمات مشتری پاسخ داده میشوند؟
✅ آیا تیم شما از نرمافزارهای مدیریت پروژه و ارتباط با مشتری (CRM) برای سازماندهی کارها استفاده میکند؟
ایجاد فرآیندهای قابل تکرار و استاندارد به شما کمک میکند تا هرگونه خطا یا ناهماهنگی را کاهش دهید.
۷. شواهد فیزیکی (Physical Evidence)
حتی برندهای دیجیتال و خدماتی نیز دارای شواهد فیزیکی هستند.
برای مثال، شواهد یک لولهکش شامل لوله به خوبی تعمیر شده است و شواهد یک مربی سگ یک سگ خوشرفتار خواهد بود.
علاوه بر این، شواهد فیزیکی شامل مواردی مانند وبسایت، بروشورها، کارت ویزیت و تعاملات تیم فروش نیز میشود.
نکات کلیدی برای بهینهسازی شواهد فیزیکی:
✅ برندینگ منسجم (طراحی، رنگها، لحن و هویت بصری برند)
✅ افزایش تجربه مشتری (سادگی و جذابیت در تعاملات دیجیتال و فیزیکی)
✅ تحقق وعدههای برند (مطمئن شوید که محصول یا خدمات شما با انتظارات مشتریان مطابقت دارد)
با رعایت این اصول، برند شما نهتنها مشتریان جدید جذب میکند، بلکه مشتریان قدیمی را نیز وفادار نگه میدارد.
چطور از اصول مارکتینگ برای رشد برند خود استفاده کنیم؟
این اصول اساسی بازاریابی بهگونهای طراحی شدهاند که گسترده و فراگیر باشند، که این ویژگی هم یک مزیت محسوب میشود و هم میتواند یک چالش باشد.
اگرچه ممکن است این اصول بهطور کامل با کسبوکارهای قرن بیست و یکم سازگار نباشند، اما تردیدی وجود ندارد که بسیاری از این مفاهیم همچنان نقش کلیدی و حیاتی در موفقیت کسبوکارها دارند. رعایت این اصول به شما کمک میکند تا در میان رقبا متمایز شوید و سهمی پایدار در بازار کسب کنید.
اگر قصد راهاندازی یک کسبوکار جدید را دارید، زمان بگذارید و بهصورت انتقادی دربارهی این ۷ اصل بازاریابی فکر کنید. ببینید چگونه میتوانید آنها را در مدل کسبوکار نوپای خود بهکار بگیرید تا پایههای محکمتری برای موفقیت آینده ایجاد کنید.
حتی اگر از قبل کسبوکاری دارید، هیچوقت برای بهبود دیر نیست. در واقع، برندهای بزرگ و موفق جهان هرگز درجا نمیزنند، آنها همیشه در حال بهینهسازی و ارتقا هستند، چرا که دنیای کسبوکار و تجارت همیشه در حال تغییر است.
پس به رشد و نوآوری ادامه دهید، زیرا موفقیت در بازاریابی و کسبوکار یک مسیر بیپایان است، نه یک مقصد! برای یادگیری الگوریتم ژنتیک در برندسازی هم می توانید مقاله ی آنرا مشاهده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
شما باید وارد سایت شوید تا بتوانید دیدگاهی ارسال کنید.