هنر انتقاد سازنده از دیگران
وقتی هدف ما دادن بازخورد و فیدبک به دیگران است، فوراً به اصلاح و انتقاد از دیگران فکر می کنیم. این مسئله تا زمانی مفید است که ما هنر انتقاد سازنده از دیگران را بلد باشیم. در غیر اینصورت امکان دارد که اثرات منفی عمل ما بسیار بیشتر از اثرات مثبت آن باشد.
اگر شما مدیر یا رهبر هستید، به کارمندان گفتن آنچه باید بشنوند کار شما نیست، این مسئولیت شما است. شما فردی هستید که در مسیر صدها و هزاران کارمندی ایستاده اید که هر روز روی پیشرفت شما حساب می کنند. تلاش نکردن برای گفتن اینکه افراد شما چطور مشغول انجام امور هستند و کارهایی که می توانند بهتر انجام دهند، فقط به این دلیل که باعث ناراحتی شما می شود، عملی غیرمسئولانه است.
به مردم گفتن اینکه چه کاری را درست و چه کاری را غلط انجام می دهند کافی نیست، شما باید یاد بگیرید که چگونه این کار را به درستی انجام دهید. این دلیل وجود دارد که چرا بعضی چیزها کار می کنند و برخی دیگر کار نمی کنند. این مهارتی است که فقط تعداد کمی از افراد دارند و تنها در این صورت است که قادر هستید به کارکنان خود کمک کنید تا با انگیزه و در مسیر درست به کار خود ادامه دهند.
بله، بار اول اتفاق نمی افتد. حتی بار دوم. این تمرین، چندین ساعت مکالمات ناموفق نیاز دارد. سرخوردگی از این احساس که مردم نمی فهمند شما در حال تلاش برای گفتن چه چیزی هستید، به دلیل نداشتن هنر انتقاد سازنده از دیگران است. با این وجود، یکبار دیگر این کار را انجام دهید و بدانید که در آن بهتر خواهید شد. با تمرین در هر کاری بهتر خواهید شد.
حتما بخوانید: خودآگاهی و ارزش آن
اهمیت هنر انتقاد سازنده
همه ما هنگامی که مجبوریم به دیگران بگوییم که آنطور که تواناییش را دارند کار نمی کنند، دلمان خالی می شود. در دلتان امیدوارید که مشکل از بین برود یا آرزو می کنید که شخص دیگری ناقل اخبار بد باشد. ما تاکتیک های تاخیری را اتخاذ می کنیم: نادیده گرفتن مشکل، سرگرم ساختن بیش از حد خود به کارهای بی نتیجه. سرانجام وقتی هیچ کاری درست انجام نشد، واکنش نشان می دهید. چشم بستن روی مشکل، باعث از بین رفتن آن نمی شود، فقط کار را بدتر می کند.
ما در زمان مناسب برای اصلاح سازی عمل نکردیم، اما در این لحظه احساس می کنیم که نسبت به شرایط واکنش درست داریم. به هر حال، رفع مشکلات زمانی که آنها چندان خوب پیش نمی روند، بخشی از کار ما است. رفتار واکنشی به جای تفکر عملی منبع بسیاری از مشکلات در زندگی روزمره و کار ما است.
بنابراین، در حالی که تسلط بر هنر انتقاد سازنده از دیگران مهارتی بسیار دشوار است، اما با برخی تغییرات کوچک هم قادر هستید تغییر بزرگی ایجاد کنید. هنگامی که روش صحیح و غلط انجام این کار را آموختید، امکان مشاهده رفتار خود را دارید و گام هایی را در جهت افزایش تدریجی مهارت های مورد نیاز برای انتقاد از دیگران برخواهید داشت.
استراتژی های لازم برای انتقاد سازنده از دیگران
-
احساس بد بودن، گاهی خوب است!
بزرگترین اشتباهی که ما هنگام انتقاد سازنده از دیگران انجام می دهیم این است که خوب بازی کنیم – تلاش برای جریحه دار نکردن احساسات مخاطب با گفتن مطالبی که درست درنمی آیند. همدلی خوب است. اما همدلی برای اجتناب از صدمه زدن به طرف مقابل چنین نیست. به هر طریقی انجام شود، بازخورد منفی همیشه صدمه می زند. حتی تصدیق بازخورد، دردناکی آن را کمتر نمی کند.
طراحی انسانها معمولا به گونه ای است که روی موارد منفی تمرکز می کنند. و چه کسی می گوید احساس بد بودن امر بدی است؟ احساس بد فقط پیامد ناگوار شنیدن انتقاد صادقانه نیست، بلکه پیامدی ضروری است.
هایدی گرانت، روانشناس اجتماعی می گوید: اضطراب و غم یک نقش انگیزشی کلیدی را ایفا می کند – آنها باعث می شوند مغز شما بخواهد برای رهایی از آنها اقدام کند. او می افزاید: “احساسات منفی توجه و منابع را روی کار مورد نظر متمرکز می سازد. آنها مانند سوخت برای آتش شما هستند. و سلب احساس مسئولیت فرد نسبت به عملکرد ضعیف، احساس کنترل او را از بین می برد – اگر شما مسئول کارهایی که در گذشته انجام داده اید نیستید، چگونه می توانید در آینده عملکرد خود را بهبود بخشید؟”
به عبارت دیگر، احساس بد بودن امر خوبی است. این بدان معنا نیست که شما باید احساس بدی در مردم ایجاد کنید تا از آنها بازخورد خوب بگیرید. منظور این است که بپذیریم که شنیدن انتقادات سازنده هرگز امر سرگرم کننده ای نیست. بنابراین، محافظه کاری نباید عاملی باشد که شما را از بیان مطالب ضروری باز دارد.
بازی نکنید انرژی افراد را در رمزگشایی پیام مبهم خود یا حل معماها هدر ندهید. شما بهتر استرک و روراست باشید و سر اصل مطلب بیایید.
مثال انتقاد سازنده :
این را نگویید: جو، من می دانم که این معامله آنطور که انتظار داشتی پیش نرفت. شما تمام تلاش خود را کردید و واقعاً تقصیر شما نیست. شاید هنوز نمی دانید چگونه مذاکره کنید.
در عوض این را بگو: جو، من می خواهم درباره این معامله با تو صحبت کنم. متوجه شدم که شما آمادگی رسیدگی به سوالات مشتری را ندارید. امیدوارم تاثیر از دست دادن این معامله را در نتیجه نهایی شرکت ما درک کرده باشید. به نظر شما اینجا چه اشتباهی رخ داده است؟
حتما بخوانید: کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم؟
-
حس کنترل داشتن بر اوضاع
بخش عمده ای از انتقاد سازنده اطمینان از این امر است که طرف مقابل احساس می کند بر موقعیت خود کنترل دارد. حتی زمانی که احساس می کنند آسیب پذیر هستند، نباید دچار شک و تردید در خود شوند. زیرا القای این احساس که آنها واقعاً توانایی انجام کار زیادی برای اصلاح وضعیت را ندارند ممکن است منجر به بدبینی شود. آنها با این ترس که هیچ کاری نمی تواند وضعیت آنها را بهبود ببخشد، ممکن است دچار ناامیدی شوند و یا در حالت دفاعی قرار گیرند.
اگر می خواهید آنها مسئولیت شکست های خود را بر عهده بگیرند، احساس کنترل آنها بر عملکردشان را تضعیف نکنید. در عوض، آنها را تشویق کنید تا ببینند که چگونه تغییر رفتار و اقدامات آنها ممکن است برای غلبه بر این وضعیت مفید باشد.
ترفندی ساده و موثر این است که دیگران برای تبدیل شدن به افرادی که می خواهند باشند، ترغیب و یاداوری نماییم. به آنها بگویید که اگر به اندازه کافی وقت نگذارند و اقدام نکنند، قادر نیستند به اهداف خود برسند. این امر به آنها انگیزه می دهد تا منفی را رها کنند و وضعیت خود را به سمت مثبت ببرند. در این حال، آنها دیگر انتقاد سازنده را حمله به شخصیت خود قلمداد نمی کنند، بلکه آن را وسیله ای می دانند برای تبدیل شدن به فردی که می خواهند باشند.
یکی دیگر از عوامل مهم در انتقاد سازنده و موثر این است که ضمن انتقاد کردن، خاص باشید. مبهم حرف نزنید یا خیلی بی پرده نباشید. درباره مهارتهای خاص صحبت کنید، تعمیم ندهید – تفاوت زیادی است بین گفتن این که فردی مشکلات را بد حل می کند یا صحبت در مورد نوع خاصی از مشکلات که افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند. اون فرد شکست خورده نیست، فقط اقدامات خاص او (یا عدم عمل) را می توان به شکست نسبت داد. این انتقاد را در مورد اعمال و شخصیت او به هیچ عنوان به کار نبرید.
مثال انتقاد سازنده :
این را نگویید: جولیا، شما رابط بدی هستید.
در عوض این را بگویید: جولیا، من می خواهم درباره جلسه محصول دیروز با شما صحبت کنم. متوجه شدم که شما در بیشتر تایم ملاقات سکوت کردید. وقتی حرف نمی زنید، نه تنها فرصتی را برای به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی از دست می دهید که ممکن است ارزش محصول را به اشتراک بگذارد، بلکه باعث می شود دیگران تصور کنند که شما درک درستی از محصول ندارید. شما چی فکر میکنید؟
-
برای انتقاد سازنده از دیگران دانش آموز باشید نه معلم
احساس قدرت و توانمندی ممکن است ذهن شما را درگیر کند. این می تواند شما را متقاعد کند و همچنین ممکن است بر خلاف کنجکاوی برای درک موقعیت طرف مقابل او را قضاوت کنید. یک عضو تیم که همیشه در جلسات صبح دیر می رود را می توان بی احتیاط (قضاوت) یا فردی که تمام تلاش خود را برای مدیریت یک موقعیت دشوار انجام می دهد (کنجکاو) تصور کرد – آیا قبل از آمدن به این جلسه باید فرزندان خود را به مدرسه ببرد؟ آیا آنها باید از بیمار در خانه مراقبت می کنند؟
هر موقعیتی و نتیجه ای که از آن می گیرید چیزی نیست جز براساس داستانی که برای خود تعریف می کنید. داستان شما ترکیبی از باورها و مفروضات شماست. بدانید که طرف مقابل ممکن است داستان کاملاً متفاوتی داشته باشد. از قضاوت بپرهیزید. در عوض، داستان خود را بیان کنید و به طرف مقابل فرصت دهید تا داستان خود را با شما در میان بگذارد. این فرصت خوبی است که هر دوی شما در این زمینه با هم همکاری کنید و به یکدیگر گوش دهید.
نقش معلم را بر عهده نگیرید. این باعث می شود انتقاد شما مانند گرفتن نمره بد به نظر برسد. و هیچ کس نمره بد را دوست ندارد.
در عوض نقش دانش آموزی را بپذیرید که مشتاق کسب اطلاعات بیشتر درباره وضعیت است، می خواهد راه حل هایی پیدا کند. داگلاس استون می گوید: “مهمترین قانون مهم در مدیریت تعامل این است: شما نمی توانید گفتگو را در جهت مثبت تری انجام دهید تا زمانی که طرف مقابل احساس کند که شنیده و درک می شود. و برای این کار اول باید به انها گوش فرا دهید. وقتی طرف مقابل به شدت احساساتی می شود، گوش دهید و تصدیق کنید. آنچه را که می شنوید تفسیر کنید و از آنها سوالاتی درباره اینکه چرا آنها اینطور فکر می کنند، بپرسید. اگر آنها اتهاماتی را علیه شما مطرح ساختند، قبل از دفاع از خود، سعی کنید دیدگاه آنها را درک نمایید. هر زمان که احساس کردید تحت فشار قرار گرفته اید یا مطمئن نیستید که چگونه پیش بروید، به یاد داشته باشید که همیشه زمان خوبی برای گوش دادن است.”
وقتی این کار را انجام می دهید، به طور خودکار تمایل به فرار یا دعوا در طرف مقابل را خاموش می کنید. آنها را به گفتگوی سازنده دعوت می کند. وقتی شما مایل هستید شرایط را آنطور که آنها می بینند، باز کنید، این امر باعث می شود که آنها متقابلا عمل کنند و سعی در درک دیدگاه شما نمایند.
مثال انتقاد سازنده :
این را نگو: باب، تو غیرقابل اعتماد هستی
در عوض این را بگویید: باب، من می خواهم دربازه وضعیت تحویل کار شما صحبت کنم. متوجه شدم که زمان تحویل شما به تاخیر افتاده است.. امیدوارم درک کرده باشید که عدم ارائه به موقع کارهای خود به سایر افرادی که به کار شما وابسته هستند تأثیر می گذارد و محصول کلی را به تأخیر می اندازد (تأثیر). به نظر شما در اینجا چه مشکلی پیش آمده است (سوال باز)؟
حتما بخوانید: خلاصه کتاب آموزش گفتار
جمع بندی
در پایان، به یاد داشته باشید که اصلا به فکر اصلاح کاری یا فردی نباشید. تغییر دیگران خارج از کنترل شما است. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که دیگران را در انجام کار درست راهنمایی کنید. به آنها کمک کنید واقعیت موقعیت خود را ببینند، به آنها احساس مسئولیت در قبال عملکرد خود بدهید و اجازه دهید خودشان تصمیم بگیرند.
آنها را راهنمایی کنید تا تشخیص دهند که عدم تلاش باعث عملکرد ضعیف می شود یا باید استراتژی های خاصی را تغییر دهند. از آنها درباره مراحل مورد نظر برای رفتن از جایی که اکنون هستند به جایی که می خواهند باشند بپرسید.
منبع
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.